ماه از نیمه گذشته است و نیمه های شب هفدهم ضیافت خداست. دوستانت به حال نجوای با توأند و تا به سحر دیده بر هم نمی نهند و الهی گویان مست ابوحمزه اند و شیدای تک تک آن قصه ی هزار و یک نامی که اسماءالحسنای توأند. فریاد استغاثه و ضجه های خلصناشان به عرش تو پر می کشد و چون جوشنی ضد حریق از سوزش درونشان می کاهد... و من هنوز حیران و گریان ، چشمی بر تو که آیا رحمت و جود و کرم و فضل و رأفت بی مثالت مرا هم حتی شامل می شود ؟! و چرا و چگونه مشمول عنایات کریمانه ات نباشم که گفته اند تو را در ظن خویش بیابم ؛ و او که سراپا امید است چه ظنی جز اجابت عبدی پناهنده از مولایی کریم خواهد داشت ؟!
چشمی بر تو و چشمی بر سرمایه ای که آن به آن می سوزد و در حسرتش به حال محتضرانم و در امید جبرانش به سان آرزومندان.
مهربان ترینم ؛ سومین ضیافت هم به خوان کریمانه ات نرسیدم ، رسیدم اما حظی ندارم ، دارم اما ریزه خواری می کنم. ریزه خواری بر ضیافت شاهانه ات و بر خوان بی کرانه ات عجب نیست ؟! از کراهت من چه عجب ، اما از کرامت تو عجب است !!
شنیده ام که حبیبت می گفت « أیها الناس قد اقبل الیکم شهرالله » ؛ و مرا اگر از مومنین و مسلمین و موحدین خود ندانی پس مشمول میلیاردها مردمان خاکی توأم که اقبال شهرالله را شامل است ؛ و باز شنیده ام که رسولت میگفت « دعاءکم فیه مستجاب » و من در این میهمانی ات دعایی ، سوالی ، تمنایی گدایانه دارم ؛ و خود از این سر درونم آگاهی که چه آشفته بازاری است در این دل خودخواه و این آلوده جسم مریض و آن روح و روان پریشان سر به طغیان کشیده ام ؛ و با خبری که منتظرم سالی را تا ماه میهمانی ات و مضطربم تا لیله القدر و امیدم به این تک شب رویایی توست ...
این شب ها دستانم تهی تر از پیش و آرزوهایم سنگین تر ، به سویت آمده ام. خود می دانی چه می خواهم !!
امید دلهای دردمند ؛ تو را به دستان مبارک ولی غریبت و به اشک های فاطمی فرزند احمد و به قطرات خون پهلوی حضرت مادر ، صدیقه کبری (س) مرا حاجت روا کن و اجابت نما ...
- ۹۳/۰۴/۲۴
خسته نباشید بسیار عالی