توحید ، یک باور صرف نیست که باید در اندیشه ای نظری و با براهین عقلی بذیرفته شود. توحید ، اساس و زیربنایی است که باید در ذره های وجود و تا پایان لحظه های عمر آدمی جریان داشته و تکامل یابد. توحید باوری نیست که بتوان به کنه آن دست یافت و از آن فارغ شد. در اندیشه ی سخیف جاهلان ، خدای احد است و واحد ، و اما در زندگی هاشان خدایان فراوانند. توحید در حب و بغض ها ، در پرستش و طاعت ، در تقوای درون ، در توکل و در زندگی هامان کمتر دیده می شود. خداپرستان رنگ زلال او را می گیرند و متصف به صفات جمیل و اسماءالحسنای حضرت حق می شوند وقتی توحید عملی همیشه در وجودشان جاری است. خدا در حیات کسی نیست که از اخلاق ربوبی -این ثمره ی شیرین توحید- بهره ای ندارد. یکتا پرست نیست آن مدعی که هوای نفس را به پرستش گرفته، از تقوای درون غافل است. موحد نیست آن که اول امیدش به غیر اوست.
فدای نعم الامیری که همه وجودش خدا بود: چه ندارد آن که تو را دارد و چه دارد آن که ندارد تو را ?!
- ۹۵/۰۸/۰۴