آفــاقـــ

پول فرهنگی یا فرهنگ پولی ؟!

مهدی ابوماهیگیر | دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۰۷ ب.ظ | ۱ نظر
از الطافِ جهانِ رسانه ای ، انتشار آنیِ تصمیماتِ مهمی چون نحوه توزیعِ بیت المال یا به تعبیر دولتمردانِ امروز ، نظام بودجه نویسی است. لایحه بودجه یعنی نقشه راه چگونگی توزیع و هزینه کردِ بیت المال از سوی حاکمیت.
آن چه در تحلیلی منطقی و به دور از شانتاژهای رسانه ای و حزبی در باب لایحه بودجه 97 و ما قبل آن می توان بر شمرد این است که در تصویب بودجه ، پیش و بیش از توجه به متن مردم ، رضایت نمایندگان و لابی های اصحاب قدرت نمود پیدا می کند. فارغ از آن که به نظر می رسد اصلِ نظام بودجه نویسی نظامی سکولار است که شئونات جامعه را از هم تفکیک و بودجه ی آن ها را با نگاهی استقلالی بررسی و تصویب می کند ؛ باید افزود در حوزه ی فرهنگ نیز که روح حاکم بر کلّ جامعه است گاهی دچار خطاهای جاهلانه می شویم.
آنچه بیش از حقایق و واقعیات مبنای تصمیمات کلانی چون بودجه ریزی و تصمیم سازی و تصمیم گیری شده ، لابی ها و ارتباطات مبتنی بر حفظ قدرت از سوی مجریان و نمایندگانی است که اغلب به نام انتخابات اما در فرایندی معیوب با قومیت گرایی یا ثروت سالاری یا موج سواری های روانی به قدرت می رسند.
بدون تردید ، اداره و اصلاحِ جامعه مقوله ای چند وجهی است که همه ی شئونات و اجزای آن بر هم اثر می گدارند و از هم اثر می پذیرند و نمی توان هیچ جزئی را مستقل از اجزای دیگر ساخت و به آن پرداخت. نه امنیت را بدون اقتصاد و نه اقتصاد را بدون علم و نه علم را بدون آرامش و نه آرامش را بدون خانواده و نه خانواده را بدون اشتغال و نه اشتغال را بدون تولید و نه تولید را بدون سرمایه و نه سرمایه را بدون نظام بانکی و پولی و نه بانک را بدون استقرار نظارت و عدالت نمی توان اصلاح و آباد کرد. مهم تر آن که اصلاح همه ی این ها بدون یک اندیشه ی فرهنگیِ جامع نگر و مقتدر به سر انجام نخواهد رسید و صد البته که بدون توجه به همه ی این شئونات ، فرهنگ نیز در جامعه حتی با صدها نهاد و هزاران میلیارد بودجه مستقر و نهادینه نمی شود.
اگر چه پر رنگ بودن ردیف های کلان فرهنگی و مذهبی و هنری و آموزشی در بودجه به اشکال و انحاء مختلف مشهود بوده و صدها دستگاه و نهاد و موسسه و انجمن و سازمان و حوزه و وزارت و غیره را فربه نموده ، اما همچنان کشور از استضعاف فرهنگی رنج می برد. اگر امثال حوزه های تربیتی و ادبی و هنـری و رسـانه ای و آموزشی و ورزشی را نیز به عنوان زیر مجموعه ای از فرهنگ بپذیریم که بار سنگینِ تربیتِ نیروی انسانیِ فرهیخته و کارآمد و مفید را به دوش می کشند ، باید اذعان نمود که چند وزارت خانه در کنار رسانه ملی و جراید و حوزه های علمیه و سازمان بسیج و دهها مجموعه ی ریز و درشت وجود دارند که بودجه ی فرهنگی به معنای عام آن را در خود هضم می کنند.
پرسش اما از اینجا آغاز می شود که پس دلیل این واماندگی و عقب رفت فرهنگی چیست ؟! چرا هویت دینی و ملی در جامعه رنگ می بازد و دین گریزی نه در لایه های پنهان ، که در مظاهر آشکارِ جامعه بروز می یابد ؟! این بودجه های کلان دقیقا در کجا و به چه نحو و با چه برنامه و سازکاری مصرف می شوند و گزارشِ برنامه و عملکردِ شفاف آن - فارغ از گزارش سازی های کذایی و نمادین و اغراق گونه – در کدام مرجع بررسی و سنجش می شود ؟!
چرا و چگونه فرهنگِ ناب ملی و دینی بدون هیچ بودجه و نهادی در تار و پود جامعه ی پیش از انقلاب ریشه می دوانید در حالی که رژیم وابسته و طاغوتیِ حاکم با تمام ابزارهایش سعی در اضمحلال و انحطاط اخلاقی و اعتقادی و فقهی کشور می نمود ؟! براستی امروز بودجه ها برنامه محور است یا برنامه ها بودجه محور ؟!
شرایط امروز نشان می دهد که بودجه در حوزه ی فرهنگ بیش از آن که مصارف عام المنفعه و همگانی داشته باشد در خدمت منافع سازمان هایی است که اغلب در چنبره ی شخص یا اشخاص یا باندهایی معین سال ها گرفتار آمده و از طراوت افتاده اند.
در جمهوری اسلامی جای خالی نهادهای نظارتی به معنای واقعی کلمه و موسسات تحقیقاتی و راهبردی حقیقی به وضوح مشاهده می شود. و البته روشن است که ترسیم راهبرد غیر از چشم انداز نویسی های آرمانیِ بدون طرح و پشتوانه است. ضعف شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به عنوان یک مرجع بالادستی در ارائه طرح و راهبرد بر اساس مقتضیات زمان و نظارت جدی بر روند پیشرفت راهبردها و حسن اجرای طرح ها و بررسی دقیق انتصابات و عملکرد متولیان ، فضای فرهنگی و تربیتی را هر روز آشفته تر می کند.
امروز یا باید رنج یک جرّاحی دردناک را بر درون بیمار این ساختار اداری و فرهنگی به جان خرید و یا باید منتظر ماند تا این غده ی پنهان که دیگر علایمش هم آشکار شده کشور را از پای در آورد. و البته پر واضح است که اگر جراحی نظام برورکراسی و اداری کشور به دست همین مدیران و همین ساختار باشد ، حکایتِ نقشِ شیرِ بی یال و دم و اشکمی خواهد شد که تیزی تیغ را بر هیچ جای آن بر نمی تابد.
اگر نتوان ساختار فرهنگی را به دست نخبگان مستقل انقلابی اصلاح و متحول نمود و دستگاههای مرتبط را از پیله ی خود بیرون کشید و اولویت های مبنایی را بر روزمرگی های سطحی و تشریفاتی استوار کرد، باید بر فرداها گریست.
به نظر می رسد امروز بیش از آنکه بودجه ، فرهنگی باشد ؛ فرهنگ ، بودجه ای شده و در واقع فرهنگِ پولی چای پولِ فرهنگی را تنگ کرده است. قدر مسلم ، فرهنگ را نمی توان با هیچ پولی برای هیچ ملتی به ارمغان آورد و برخی کاسبان دین و فرهنگ که خود از فقر فرهنگی رنج می برند را نمی توان مدیران و متولیان خوبی برای این عرصه دانست. و وقتی که بازار فرهنگ فروشی داغ گردد ، بودجه های فرهنگی هم بهانه و دستاویزی برای بده بستان های سیاسی می شود.
باز نشر در : وبسایت دز مهراب ،
  • مهدی ابوماهیگیر

برنامه

بودجه

تربیت

فرهنگ

لایحه

نظرات (۱)

  • گرافیست ارشد
  • بسیار عالی. ممنون آقای ابوماهیگر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">