آفــاقـــ

چه باید کرد

مهدی ابوماهیگیر | دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۰۷ ب.ظ | ۰ نظر

آن چه امروز بر کسی پوشیده نیست حجم مسائل و مشکلات پیچیده و درهم تنیده ای است که برخی از آنها رو به وخامت گزارده و به بحران در کشور بدل شده است. شرایط بغرنج اقتصادی و معیشتی، شکاف طبقاتی، قاچاق ارز و کالا، بیکاری و موانع ازدواج، احساس عدم امنیت روانی بویژه در بازار تولید و سرمایه‌گذاری، بحران های زیست محیطی خاصه در مسئله آب و هوا، استحاله فرهنگی در سبک زندگی، و قس علی هذا از جمله مواردی است که شاید بتوان با نسخه های آرام بخش و کوتاه مدت چند صباحی آلام و رنج جامعه را از ناحیه آنها کاست؛ اما علاج اساسی برای ریشه کنی این بیماری های مهلک نیازمند تدبیری حکیمانه و عزمی محکم است.

البته که اثرات تحریم و فشار و دسایسِ دشمنان بیگانه در ایجاد مشکلات، امری بدیهی و غیر قابل انکار است ؛ لکن علت العلل همه مسائل و بحران های مذکور را باید در بحران مدیریت از درون کشور جستجو و یافت کرد.
نکته قابل توجه آن است که نظام سیاسیِ مبتنی بر انقلاب اسلامی، بر پایه ی اعتماد و قدرت اجتماعی آحاد ملت شکل گرفته و بقای آن نیز بر همین اصل استوار است. آن چه می تواند این نظام سیاسی را از پشتوانه و اعتماد اجتماعی تهی کرده یا به نوعی تقابل بکشاند، افتراق و جداییِ ناشی از عدم شایستگی در طبقه کارگزاران با طبقات مختلف ملت است.
نیاز به یادآوری نیست که سرزمین کهن ایران با استعدادهای سرشار طبیعی و انسانیِ خود، به تنهایی قادر است چندین برابر جمعیت کنونی خود را کفایت کند، حتی اگر درب های جهان به روی او بسته باشد. علت نهایی همه دردهای کشور، بحران در مدیریت است ؛ به تعبیر دیگر چند دستگی در حاکمیت منجر به تقسیم قدرت در برخی نهادهای موازی و عدم شایسته گزینی در انتخاب ها و انتصاب ها شده است. در کشوری که مناصب حساس اجرایی و فرهنگی و کارشناسی در بخش‌های مختلف، با لابی و رابطه، دلالی شود، برای پایش عملکرد ها و برخورد با تبعیض و فساد نیز ضابطه ای پیاده و حکمی اجرا نخواهد شد. همین امر بعلاوه چندگانگی در مدیریت نظام سبب می‌شود که مسئولین امر پیش و بیش از آن که پاسخگوی این نابسامانی باشند، خود منتقد و طلبکار آشفتگی های موجود بوده و خیلی ظریف و مظلومانه موانع و مشکلات را به دیگر بخش های نظام ارجاع داده یا نسبت دهند.
دردهای وطنی از آنجا در هم می آمیزد و شدت می گیرد که کرسی مسئولیت محل کبر و نخوت و تفاخر ، و طعمه ای برای ارضاء نامشروع هوس های طالبان قدرت ؛ و نه جایگاهی کارشناسی در جهت پاسخگـویی متواضعانه و خدمت بی منت شده باشد. برای او که اصل اول و اولی بر هر چیز، حفظ و ارتقاء منصب باشد، خدمت مجاهدانه و حفظ نظام هرگز از اوجب واجبات نخواهد شد. براستی چرا در نظام اسلامی نباید این امانت خطیر را از دولتی که توان و تدبیر کافی برای اداره کشور ندارد، یا مسئولی که لایق تر از او وجود دارد ؛ ستانده و به امینی با کفایت تر سپرد ؟!
بی تردید بخشی مهم از مشکلات کشور به جنگ روانیِ حرفه ای و تمام عیارِ رسانه های پنهان و آشکار دشمن باز می‌گردد؛ اما واقعیت آن است که این عملیات روانی و رسانه ای خارجی بر بستر خلأها، ضعف ها و برخی زخم های داخلی شکل می گیرد. هر چند که به نظر می آید عدم توفیق در همین پروژه اخیر اعتماد سازی و حمایت از پیام رسان های داخلی نیز ؛ معلول چندگانگی مدیریتی در تصمیم و عمل و نیز بی رغبتی و ناهمراهی بخشی از حاکمیت در مقابل بخشی دیگر بود.
گر چه به تعبیر دقیق حضرت جواد الائمه (ع) تا راه ورود به حل مسائل شناخته نشود، یافتن راه خروج آدمی را درمانده خواهد کرد ؛ اما ارائه راهبرد در این حوزه مجالی دیگر می طلبد. کوتاه سخن این که بدون اعمال ضوابط سختگیرانه در انتخاب و انتصاب مدیران - در هر سطحی - ، و نیز بدون برخورد قاطع با هرگونه زد و بندهای حزبی و سیاسی و قومی گره های عدیده کشور گشوده نخواهد شد ؛ به عبارت دیگر راه حل برون رفت از مشکلات، شفافیت در اجرای عدالت اداری و مبارزه قاطع با فساد در اشکال گوناگون آن است. والعاقبه للمتقین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">