نوای سایت 
اربعینِ بارانیِ حسین است ، و حسین خون خداست در پیکره ی هستی ، و مادام که خون خدا در شریانِ زمان جاری است ، زمین باقی ، و جوششِ این خون حیات بخش آدمیان است. جاودان است حسین چه که خون خدا تمام شدنی نیست ، و خدا جاودانه است به خون خدا. اگر عاشورا روزِ بی مانندِ حسین است و فتحِ خون بر جهل و گم راهه ها ، اربعینِ عاشورا روز شکوهِ زینب است که با سپاهی در پی ، به یاری بازگشته است. فقط زینب است که در زنجیرِ اسارت هم ، در بند نمی آید. فقط زینب است شیری که در بازیچه ی غل و زنجیرها ، عزت خویش را می خروشد و حقارت و ذلت دون مایه ها را به تصویر می کشد.
فَکِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ سَعْیَکَ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا وَ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا
او آزادگی و سرفرازی را حتی در بندِ زنجیـــرها ؛ و حقارت و سرفکندگی را حتی بر سریـرِ سلطنت هم به نمــایش میگذارد. زینب کوهِ مصیبت ها را آب و سیلی طوفانی به پا می کند که زمین و زمان را در می نوردد ، و همـه ی آزادگان را در هر ازمنه و امکنه - فی طریق الحسین (ع) - به یاری او در کربلا گسیل می دارد. اربعیـــن ، این سپاه زینب است که لبیک گویان به یاری آمده اند حسین را در صحرای بلا.
راستی چه شگفت داستانی است کربلا ! آن سو قصه ی جنبندگانی که می میرند و کشته نمی شوند و این سو کشته هایی بی سر و تن که هرگز نمی میرند ! داستانِ حسین ، داستان سر سلسله ی مانایی و زایایی است ، و سلسله ی شهیدان ، خون بی پایان خدایند که در شریان گیتی آزادگی و عزت را آبیاری ، و بنیان کن شقاق و نفاق اند.
این روزها که بیرقِ حسین در گوشه گوشه ی عالم افراشته می شود تا پاسخی بر ندای هل من معین امام قائم باشد ، این روزها که قلمروِ فرماندهیِ صاحبِ این علم ، آشوب است و فتنه و تلاطم جنگ ها ؛ از سوریه و یمن تا بحرین و لبنان و عراق و ایران و فلسطین ... ، این روزها که لشکر میلیونی زینب (س) از شرق و غرب کره ی خاکی به کربلا می آید و لبیک گوی غربت هزار و اندی ساله ی توست ... این روزها آرزو می کنم سامانِ این نابسامانی ها باشی برایم ، آری همین روزها ، ای وارث سلسله ی خون بی پایان خدا ...
-
۲
- ۹۴/۰۹/۱۱
