بیزارم از آنانی که حسین را فقط با جسمِ بی جان و پیکر بر خاک افتاده اش می شناسند. امام را آنگونه دوست می دارند که ففط بر او بگریند و از او حاجت بگیرند. کمرشکنند آنانی که امام را فقط مرده ای با کرامت میخواهند که در ملکوت و از ورای این جهان خاکی ، نجات بخش دوستداران خود باشد. می ترسم از جماعتی که بر بلندای تپه ای در نزدیکی مصافِ نور و ظلمت ایستاده، با دستانی افراشته و چشمانی نگران یاری حسبن را از خدا طلب می کنند که اللهم انزل علیه نصرک ! اینان سیاهه سپاهی هستتد که حسین زنده را می کشند و بر کشته اش می گریند و به طلب خونش، خون می دهند. چه ذلت بار است انتظار یارانی که نشسته اند تا تو کاری کنی و کاری نمی کنند تا تو بیایی!
- ۹۵/۰۸/۰۱