انا لله و انا الیه راجعون ۞ قد افلح المومنون
شیخ عطا سجادی تبار را شاید بیست سال است از نزدیک می شناسم. عظمت شأن او در سایه یک تواضع مثال زدنی پنهان شده بود. رفیق قرآن بود و اهل بکاء و دعا. رقّت قلب او موهبتی بود از خلوص درونش که کمترین اثر آن جاری اشکهای زلالش بود. مردم دار بود و غمخوار گرفتاران. روضه خوان بود و شیدای سیدالشهدا. سال ها در کنج غریب خانه با صفای مسجد جامع دزفول شمع محفل معتکفان و مناجاتیان بود. جماعتش که تمام می شد، در حلقه های قرآنی نوجوانان و جوانان، معلمی فاضل و مهربان می شد تا جرعه های معرفت به ایشان بنوشاند.
در سیاست، عمار بود که هماره در جبهه نور و مقابل ظلمت می ایستاد. پایش را از گلیم انصاف و حقیقت دراز تر نمی کرد. در راه خدا پیشتاز بود و پای کار و خستگی ناپذیر. صبور بود و بشاش و دارای کرائم اخلاقی، اما حزنی مقدس در اعماق وجودش احساس می شد. پس از عمری مجاهدت در سختی ها و غربت ها، حالا او در آغوش رحمت و رضوان حق تعالی آرام گرفته است. حقیقتا مومنی فاضل، وارسته و دلداده بود. خدایش او را در مقام شهدا و با سیدالشهدا محشور بگرداند. اللهم فاشهد ، انا لا نعلم منه الا خیرا
ای صدّیق شفیق
اینک که از مرزهای خاکی گذشته و قفس تن را شکسته ای ، ما گرفتاران و درماندگان از دوستانت را ، ما به جا ماندگان و اسیران خاک را دعا کن که حالا به دعا و دستگیری تو محتاج تریم.

- ۹۹/۰۷/۱۹
سلام. روحشون شاد