این حجم از قساوت و وحشیگری، و از رذالت و خونریزی؛ در عصر بهاصطلاح مدرنیته امروزی شگفتآور است. آن قدری که امروز رژیم سفاک صهیونیستی خباثت و درندگی به خرج میدهد، در هیچ حیوان ددصفت و درندهخویی مشاهده نمیشود. زنان و کودکان و بیپناهان غزه شش ماه است که در یک حصر کامل وحشیانه، زیر آماج بیرحم گداختههای موشک و بمب و تیر؛ در گرسنگی و تشنگی، و در بیماری و آوارگی؛ ذرهذره میسوزند و کشته میشوند. باریکه غزه نمونه کوچکی از جامعه ۸ میلیاردی انسانی است که در ظلم و تبعیض و فساد، و در فقر و خوف و اضطرار؛ گرفتار یک نظام سلطه استکباری و استبدادی، و اسیر چند قدرت خونخوار و نژادپرست و شیطانی است. این نظام لیبرالیای که انسان را در باتلاق ولنگاری و هواپرستی فرو برده و به بردگی خود کشانید؛ و آن مکتب دموکراسیای که بندگان خدا را به استثمار و استضعاف کشیده و سلطهاش بر گردههای مردم سنگینی میکند؛ جز به امنیت پوچ و رفاه پوشالی خود نمیاندیشد.
شورای امنیت سازمان ملل متحد، واژه سخیف و پارادوکسیکالی است برای چنگودندان کشیدن و شاخوشانه افراشتن گرگهای جهان و اجلاسی است برای جنگافروزی و برافروختن جرقههای ناامنی. دنیای امروز ما عصر تاریک و زجرآور و اندوهباری است. عصری که ایتام آلمحمد و امت بیپناه اسلام گرفتار حکمرانان هوسباز و و مفتیان عافیتطلبی است که نه حمیت عربی دارند، و نه اخوت ایمانی و عاطفهی انسانی میشناسند. عصر تلخ و غمباری که از یکسو گرگهای سفاک انسانیت طی ۶ ماه روزی ۱۷۰ خداپرست بیپناه را با سنگینترین و سوزندهترین تسلیحات آمریکایی و زیر چتر حمایتی آنها به خاک و خون میکشند؛ و ازسوی دیگر با ژستی ترحمگونه و بشردوستانه اما تحقیرآمیز و موهن؛ از همان آسمانی که باران موشکهای آمریکایی قطع نمیشود بستههای غذایی فرو میریزند.
همینایی که زاغه مهمات شیطان را خالی نمیگذارند، همینانی که وتوی خود را سپر بلای کودککشان صهیونیست کردهاند، همینانی که همپیمان و همبازی و همپیاله با زامبیهای اسرائیلی در قتل و کشتار و نسلکشی هستند؛ از همان آسمانی که به آتشِ خشونتِ خود بارانی از مصیبت و قحطی و آوارگی فرو میبارند، از همان آسمانی که بیمارستانهای غزه را با بیماران پر درد و اردوگاههای شهر را با آوارگان رنجورش به خاک و خون میکشند؛ آری، همینان و از همان آسمان امروز به ذلتبارترین و تحقیرآمیزترین شکل ممکن بستههای کمکهای غذایی فرو میریزند تا شاید اندکی از این بیدردی حکام حلوم الاطفال عرب، و از بیغیرتی اشباهالرجال شکمباره دول اسلامی را جبران نموده باشند.
براستی چه دنیای لجنزاری است دنیایی که قاتلان بیرحم و اشغالگر، سوگواران و مدافعین حقوق مقتولان اشغالشده خویشند. من شرف آن خلبان نظامی آمریکایی را وقتی که خود را در مقابل سفارت شیطان در واشنگتن دیسی به آتش کشیده و در تاریکی این جهان روشن نمود، و صرخه او را هنگامیکه در شعلههای آتش میسوخت و فریاد میزد که فلسطین را آزاد کنید؛ از آن اسلام بیخاصیت سران دول اسلامی، و از حمیت توخالی و عصبیت پوشالی اتحادیه بهاصطلاح عرب برتر و توحیدیتر میدانم. من تقرب او را به خداوند بیشتر از مدعیان حاکمیت دین و همپیالههای خلوت شیاطین میدانم.
بهراستی سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب چه خاصیتی دارند وقتی نمیتوانند برای مسئله فلسطین بهعنوان مسئله اصلی و حیثیتی خود حتی یک تصمیم کوچک بگیرند. چه سود وقتی نمیتوانند برای دشمن خطرناک و خونخوار و مشترک خود یک اراده واحد و یک عزم جزم اتخاذ کنند. بهراستی مفتیان غیور اسلام و وارثان قرآن و سنت؛ از هر مکتب و مرامی و در هر گوشهای از بلاد اسلامی، کجای تاریخ ایستاده یا خفتهاند که حتی نمیتوانند این بیشرمی روابط اقتصادی و سیاسی با دشمن خونریز و درجه یک اسلام را یکصدا تحریم کنند.
من معتقدم جهاد امروز در برابر تجاوز عریان رژیم نژادپرست و اشغالگر و خونریز صهیونی، برای هر خداپرست آزادهای یک فریضه است. جهاد با هر طریق و ابزاری که بتواند یاریگر جبهه مظلوم غزه در برابر تفرعن این جنود اهریمنی باشد یک واحب عینی است. هر کس از این میدان فراگیر شانه خالی کند در عداد جنود شیطان است. اینجا عرصهای از جنگ ترکیبی است که هیچ کس عذری برای گریز از آن ندارد. هر جا میتوانی باش؛ در جهاد قلم، جهاد سخن، جهاد آبرو، جهاد تبیین، جهاد فریاد، جهاد رسانه، جهاد مال، جهاد هنر و …
سلام. وقت بخیر. امیدوارم موفق باشید. یا علی