آفــاقـــ

زینب ؛ پیام بر بلافصل حسین

مهدی ابوماهیگیر | چهارشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر
نم نمی باران می بارد و من مدت هاست دلم هوای عریضه ای به قدر نمی از یم بی کران زینب کرده است ؛ اما نگران از اینکه مباد وازه ها کم آورند و مرا شرمسارتر کنند ، از حضرتش مدد می گیرم که خود مددکار همه بود و تو بخوان همه هست. از واژه ها می گفتم. زینب را عرب اگر چه در ظاهر به زین+اب یا زینت پدر معنا می کند اما برایت نگفته اند که در سوزان ترین صحراهای تفتیده ی حجاز - که بر جان خشن و بی روح مردمانش اثر می گذارد ، - اگر درختی خوش منظر و معطر و سایه افکن را که شاید بهشتی در رویا تصور شود در گوشه ای از این کویر بیابند؛ زینب نام می نهند. آری او درخت معطر خوش منظر سایه گستری است که سوزندگی تازیانه های مستقیم آفتاب بی رحم حجاز را تحمل می کند اما آرامه جان و آسایش روح طفلان و بزرگانی می شود که دیگر به قدر زینب تاب و قرار ندارند.تا چشم می گشاید باغبان دارد و آبی زلال و زمینی هموار و همسایگانی که نهال نوپای این باغ را قدر می شناسند. اما دیری نمی پاید که پیام بر مهر ، نگران از آشوب طوفانی که در پی می آید و آرام از اینکه زینبی هست تا پناه امت باشد چشم بر ملکوت عالم می گشاید و از حجاب دنیا رخت می بندد. حال زینب باید بیاموزد که اگر بهترین باغبان عالم او را در این زمین و در اندک زمان ، رسالتی سترگ بخشیده و خود به سرایی دیگر شتافته ، کمر خم نکند و قامتش را افراشته تر نگاه دارد.
کوتاه زمانی نمی گذرد و مردمی که باغبان را نمی یابند بر باغ او یورش آورده اند و جانشینش را دست بسته ، و یاس وجود باغبان مهربان را می شکنند. و این زینب است که در اندک زمانی به جرعه جرعه ی مهر مادری می بالد و می آموزد که در کودکی چگونه مادری کند و نهال وجودش را به درختی معطر و زیبا و سایه گستر بدل سازد. حال دیگر شمیم یاس از زینب این نهال پنج ساله استشمام می شود و اوست که مادری می کند و سایه می گستراند برای اهل خانه. چه که نهال زهرا مادری می کرد برای محمد ، و اینک نهال زینب است که مادری می کند برای علی و خواهر و برادران این بوستان و البته مادر پسران. هنوز حرامیان نمی دانند که اگر یاس را شکسته اند چگونه است که این گلستان هنوز خرمی دارد و حیات ! اما ام البنین وطیفه اش را خوب آموخته. او باید برای این بوستان پسرانی بیاورد و دیگر هیچ.
او خود مادری را از زینب می آموزد و چون کنیزی یا فرزند خوانده ای در مقابل سرو خرامان زینب زانوی ادب می زند. او خوب فهمیده که اگر زهرا نیست اما نائبه الزهرایی هست تا مادری کند ، و هنوز حرامیان نمی دانند که این نهال نوپای زینب است که سایه سار بوستان اولیاء خداست. و چه سرو پر شاخ و برگ خرامانی است زینب. هم خواهر است ، هم مادر است ، هم معلم است و هم انیس و پرستار دلخستگی ها. گویی او سایه سار است و باید بماند تا دیگران بمانند. و هر عزیزی که توشه بر می دارد و از چتر خوش منظر زینب فاصله می گیرد تا کوچ کند از صحرای بی رحم و سوزان جهالت و حماقت به دشتی بهشتی در فراسوی زمین ، ثنا گوی صبوری و صلابت این زینب است که باید بماند تا در ظل معطر او این بوستان نمیرد.
آری ؛ اگر محمد رسول خدا و خاتم پیامبران است ، حسین رسول محمد است و زینب پیام بر بلافصل حسین . و اگر حسین از محمد است و محمد زنده به حسین پس بی شک حیات حسین هم وامدار زینب است. اگر دین محمد به خون حسین باقی است یقین بدان که خون حسین وامدار صبر سایه سار زینب است. و اگر حیات زمین و زمینیان باقی است به بقای امام و واسطه ی فیض عالم ، این زینب حافظ جان زین العباد است که عالمیان را در پهنه ی کره ی خاکی تا ابد مدیون خویش کرده است.
  • مهدی ابوماهیگیر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">