و چه آزاده اند آنان که در مصاف با چنگال دیوان زمین از پوستین تن رها می شوند و اوج می گیرند به فراسوی خاک. در این سوی میدان سبکبالان و سبکبارانند آنان که پوستین تن را می درند و جان می گیرند و آن سو جماعتی دد صفت که جان می دهند تا چندی را به پوستینی بی جان و متعفن دل خوش دارند. این سو کسانی را می یابی که از کره ی خاکی می گذرند و به بیکران اوج می گیرند و آن سو کسانی که حسین را به خانه ای محقر در کوفه می فروشند. این سو موج یفین چنان سر کشیده است که کسی همسر و فرزند و جان عزیزتر از جانش را هدیه می کند ، اما در پاسخ سر پر خون و خاک آلود این زیباترین فرزند ، به پرتابی و فریادی ایمان خود و کفر دشمنان را رجــز می سازد که ما چیزی را که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم. و چه تابلوی پر رمز و راز و رنگینی را تصویرگر آفرینش در کربلا رقم زده است. وقتی ظلمت سایه می گستراند یعنی که آنجا نوری نیست ، و تا روزنــه ای باز شود سیاهی با همه ی طول و عرضش می شکافد و نابود می شود. چه زشتند یزیدیان که از پرتو خورشید حسین حجاب می گیرند و می ستیزند تا در ظلمت محقر خویش بمانند و بمانند و غافل که این سیاهی رفتنی است. راستی امروز از آن عربده های مستانه ی شمریان و غرور خام فتحشان خبری نیست. آن سو نه نامی و نشانی جز لعن و نفرین بنی آدم ؛ و این سو پیکرهای بی سر و سرهای بی تن و اعضای اربا اربای له شده در زیر سم ستوران است که زیارتگاه عشاق و لبیک گویان این راه است. و راهیان این راهِ خون امتداد بی انتهای نهضت حسین هستند تا انقلاب آرمانی حضرت موعود ...
- ۹۴/۰۸/۰۲