نامگذاری سال ها توسط رهبر انقلاب اگر هیچ نفعی هم نداشته باشد، تلنگری بر جامعه و ایجاد گفتمان جدیدی برای صاحبان اندیشه است. حمایت از کالای ایرانی یک راهبرد اساسی برای برون رفت از بسیاری مشکلات مبنایی کشور از جمله بیکاری ، قاچاق ، رکود اقتصادی ، تورم ، اتکا به نفت و قس علی هذا می باشد و به تبع آن موجب رفع موانع ازدواج و بهبود معیشت ، امنیت و فرهنگ عمومی جامعه است. آنچه لازمه تحقق شعار سال و انجام این مهم است توجه به دو مسئله است:
مسئله اول اینکه مدیران و کارگزاران حاکمیت در هر بخش باید در تار و پود و همه سلول های وجود خود غیرت ایران و ایرانی را داشته و فکر و فرهنگ ملی در آن ها بروز و ظهور داشته باشد. به تعبیر دیگر کالای فکر باید ایرانی باشد. مدیری که محصول فکر او مونتاژ آموزه های غرب و شرق است هرگز به «می شود» و «می توانیم» عزت نمی یابد. آن که از فرق سر تا ناخن پا و تا مرکب و مبلمان خانه اش رنگ و بو و سبک غربی دارد نمی تواند برای کالا و کارگر و بیکار وطنی دل بسوزاند. سازمان ها و اداره جاتی که حتی یک قلم کالای بیگانه در آنها دیده می شود صلاحیت خدمت به ملت ایران و استعدادهای جوان جویای کار را ندارند. برای من همیشه این پرسش و چالش ذهنی مطرح بوده که چگونه در سرزمینی که جزیره ثبات و امنیت در منطقه پرتلاطم جهان بوده و حتی یک اسلحه کمری یا یک تبعه بیگانه توان عبور از مرزهای آن را ندارد روزانه باید خروارها کالای قاچاق از راه زمین و دریا و آسمان بازارهای او را اشباع کند ؟! براستی این همه کالای غیر مجاز خارجی منافع چه کسانی را تأمین می کند که حتی چشمان تیزبین دیده بان های هوشیار را هم می بندد ؟!
مسئله دوم توجه به مصرف کننده است. ملتی که برای شکوفایی اقتصاد و اعتلای سرزمین خود حاضر است کالای وطنی را حتی با کیفیت کمتر و قیمت بیشتر بپذیرد؛ نباید عدم نظارت و کنترل بر واحدهای تولیدی به اجحاف در حق او بینجامد. تولیدکننده باید بداند که این حمایت تا هنگامی است که او بتواند روی پای خود ایستاده و اعتماد جامعه را تثبیت کند ، نه این که بازار را برای همیشه و تحت هر شرایط در انحصار خود بداند. نهادهای زیربط و مستقل باید در عین حمایت هوشمندانه بر شفافیت پای فشرده و با نظارت بر کیفیت و قیمت تولیدات داخلی کنترل و اشراف کامل داشته باشند تا در یک بازه زمانی معقول، ایرانی شکوفا و خودکفا داشته باشیم.