این سیاره دوار خاکی در حیرت بیانتهای هستی، زادگاه حیات مادی و خانه بشریت است. همه مرزهای دروغین نژادی و زبانی و تاریخی و جغرافیایی و فرقه ای، ساخته هواهای نفسانی سلطه گران زیادهخواهی است که برای امارت خویش، جامعه یکپارچه بشری را به بند کشیده و بقای خود را در تشتت و نزاع میان ملل انسانی یافتهاند. امنیت روانی بشر امروز تا نازل ترین سطح خود سقوط کرده و تنزل اخلاق از مرز انسانیت فروتر رفته است. آن چه امروز می تواند همه نیروهای پراکنده و سرکوب گشته انسانی را از اسارت این مرزهای کذایی آزاد کرده و در یک مرکز ثقل جهانی گرد آورده و مجتمع گرداند، مغناطیس مولّد و نامیرای حسین بن علی علیهالسلام است. هرچه هواهای نفسانی و قدرت های پوشالی در خاموشی او بیشتر می دمند و می کوشند، قدرت جاذبه حسین بن علی افزوده تر میشود و نور او را شعله ورتر و درخشان تر می سازد. به نظر من هیچ انسانی آفریده نمیشود مگر بر سرشت حسین ابن علی علیهالسلام. حسین حقیقت تابناک و دستاویز نجات بشریت است که مرام او سرشت آزادگی و آیین او کرامت انسانی بر مدار توحید است. حسین علیهالسلام برای حریت و آزادگی همه بندهای نفسانی را می گسلد و همه مرزهای انشقاق و جدایی را میشکند. او فرمانروای فطرت پاک آدمیان است که جان همه مظلومان و ستمستیزان را به شورش و خروش می کشاند.
حسین علیهالسلام کشته ظلمت نیست، او کشته جماعتی است که از ترس ظلمت به مزدوری و بردگی افتادند و خود تا حضیض تاریکی و ذلت سقوط کردند. حسین علیهالسلام کشته جهل و دنیا پرستی کوفیانی است که از وحشت شام بر خورشید پرده افکنده و خود در تاریکی محض غرق شدند. حسین علیهالسلام نه با ظلمت و تاریکی؛ که با جهل و دنیا پرستی، که با ترس و وابستگی، که با تسلیم و ذلت جنگید و بر حیات آدمی روحی تازه دمید. خون سیدالاحرار پژواک کرامت و شرف انسانی است که در گوش زمین و زمان پیچید و فطرت خفته و خسته آدمیان را هر روز بیدارتر و آگاه تر ساخت.
حسین بن علی علیهالسلام لطافت باران عاطفه است بر قلب خشکیده و پژمرده من. این باران پر مهر عاطفه حسینی بر سرزمین قلب و فطرت همه آدمیان می بارد و البته هر کس به قدر ظرف وجودی خود از آن بهره ای دارد. خوشا به حال او که حسین بن علی علیهالسلام تمام قلب و روحش را تسخیر کرده است.