حسینبنعلی قلب همیشه تپندۀ جهان است که حیات را هر دم بر پیکرۀ بشریت میدمد. هر نفسی که سلولوار از مویرگهای این جغرافیای خاکی، به شریانهای جاریِ مشایه نرسیده و در قبضوبسط سیدالاحرار - این قلب شیدای هستی - به هروله نیامده است؛ بالاخره روزی در باتلاقِ متعفّن مادیت و در پیلۀ تنگ و نفسگیر خودخواهی و نفسانیت ذرهذره میمیرد و میپوسد؛ بیآنکه از طربناکی و شعفبازی عشق سرمست شده باشد. کربلا قلب زمین است، و آن را که در قلب حسینبنعلی به هوای تازه نرسیده و از خوان احسان او روزی نخورده باشد، نمیتواند