تاریخ، سرنوشت مردگان نیست. ما میراثدار گذشتگان هستیم و آیندگان میراثدار ما. تاریخ، خود ما هستیم؛ در همان فصلی که داستان زندگی ماست. شاید با تفاوتهای دینی و زبانی و نژادی یا پروپاگاندای رسانه، بتوان جامعه یکپارچه بشری را از هم بیگانه و چندپاره کرد. شاید بتوان فطرت آدمی را اندکی تخدیر کرد، اما هرگز نمیتوان آن را استحاله یا واژگون نمود.
حالا حتی دانشگاهیان فرهیخته در امریکا و اروپا هم، - بهندایفطرت - در برابر جنایتی عریان قیام کردهاند. جوان امریکایی وقتی وتوی دولت امپریالیستی خود را دستکم ۶۰ بار همچون یک سپر حمایتی در دستان خبیث و خونریز و کشتارگر و تجاوزکار رژیم صهیونیستی میبیند، و میبیند که ایالاتمتحده برای یک گروهک ضد بشری قطعنامههای جهان را ابطال و حیثیت بهاصطلاح لیبرال دموکراتیک خود را لکهدار میکند؛ چرا و چگونه باید ساکت بنشیند ؟!
این دیگر توهم نیست. این عین توطئهی پنهان است وقتی که یکسوم وتوی امریکا طی هفتاد سال؛ حتی به قیمت تقابل با کل جامعه جهانی و لگدکوب کردن همه قواعد انسانی و حقوق بشری؛ فقط خرج سرپانگاهداشتن رژیم شریر و خونریز اسرائیلی شده است. وقتی همه عواطف بشری برای رنج و اندوه غزه جریحهدار است و بر درندهخویی و ددصفتی رژیم اسرائیلی غضبناک؛ این همان توطئه پنهانی شریک جرم است که حیثیت خود را به باد داده و در مقابل فطرت انسانی و عواطف بشری میایستد