چگونه خدای را بشناسد آن که حسین را نشناخته ، و چگونه حسین را بفهمد آن که مناجاتش را در عصر عرفه از بر نکرده است. وصال حق و کمال حج است این بارش اشک های سرازیر حسین ... !
به غربای مکه بگو پنبه از گوش برون آرند و به نجوای عرفاتی او دل سپارند که خدا اینجاست ، در قلب حسین. به سر زنان و به سینه کوبانِ صحرای کربلا بگو بس است ، اگر که چون حسین گریان و ترسان و خاشع مناجات خوانِ دشت عرفه نیستید. قرآن را کِی شنیده آن که عرفه را نشنیده باشد ؟! مناجات حسین ترجمان وحی است و قطرات اشک او از صحیفه ی قلبش آیه های مقدس کتاب خدا. زین پس مکتب حسین را نه در کاسبان نوحه گر و نه ملایان روضه خوان ؛ که در مناجاتِ عرفاتیِ او بجوی ...
آری ؛ چه یافت آن که گم کرد تو را ، و چه گم کرد آن که یافت تو را ؟!!
اگر امروز در عرفات دلت ، اشک تو با زلال اشک های فرزند فاطمی احمد پیوند خورد و به بی کرانه ی حق پیوست برای آبادی این منِ ویرانه دعا کن ! و ای یگانه وارث حسین و ای همه ی حسین یاریم کن به وسعت رأفت و مهربانیت ...