آفــاقـــ

یارانِ کمر شکن

مهدی ابوماهیگیر | شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۲۱ ب.ظ | ۰ نظر

بیزارم از آنانی که حسین را فقط با جسمِ بی جان و پیکر بر خاک افتاده اش می شناسند. امام را آنگونه دوست می دارند که ففط بر او بگریند و از او حاجت بگیرند. کمرشکنند آنانی که امام را فقط مرده ای با کرامت میخواهند که در ملکوت و از ورای این جهان خاکی ، نجات بخش دوستداران خود باشد. می ترسم از جماعتی که بر بلندای تپه ای در نزدیکی مصافِ نور و ظلمت ایستاده، با دستانی افراشته و چشمانی نگران یاری حسبن را از خدا طلب می کنند که اللهم انزل علیه نصرک ! اینان سیاهه سپاهی هستتد که حسین زنده را می کشند و بر کشته اش می گریند و به طلب خونش، خون می دهند. چه ذلت بار است انتظار یارانی که نشسته اند تا تو کاری کنی و کاری نمی کنند تا تو بیایی!

  • ۰ نظر
  • موافقین ۲
  • ۵۷۷ بازدید
  • ۰۱ آبان ۹۵ ، ۲۰:۲۱
  • بی کرانه ی حسین

    مهدی ابوماهیگیر | چهارشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ب.ظ | ۱ نظر

    گذر زمان هر چه را که کهنه سازد و به دست نسیان بسپارد ، رنگ کهنگی بر حسین نمی گذارد. نمی تواند که بگذارد ! کربلا همه ی جغرافیای بی کران هستی ، و عاشورا روزی که زمان را در نوردیده است. حسین بیرق برافراشته ی خدا و کربلا نمایی از سراسر تاریخ است که تصویرگر آفرینش ، زیبایی را در آن به جلوه کشیده است. هنوز هم شیدائیان آزادگی در منظومه ی کربلا و در امتداد بی کرانه ی حسین ، هستیِ خود را فدای استغاثه ای می کنند که سیدالاحرار در زمین و زمان ، و بر آفاق و انفس فریاد کرد.

  • ۱ نظر
  • موافقین ۳
  • ۴۹۳ بازدید
  • ۲۱ مهر ۹۵ ، ۱۸:۱۳
  • بیت العتیق، قلب حسین است

    مهدی ابوماهیگیر | دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۱۰ ق.ظ | ۵ نظر

    هوالمجیب :: میقاتِ چله ی موسی در میعادِ طور کامل می شود و آزمون ابراهیمیان و اسماعیلیان به انجام می رسد. عرفه روز دل بریدن است و قربان روز سر سپردن. فرق، بسیار است میان آن که قربانیِ نفسِ خویش است و آن که نفسِ خویش را به قربان گاه می بَرَد. ابراهیم است ، و ما أدراک ابراهیم ؟! ابراهیم هم که باشی تا دم آخر از این آزمون رها نمیشوی و گزندِ این نفسِ سرکش امانت نمی دهد. نه ابراهیم است که قربانی می کند و نه اسماعیل قربانی می شود. این فقط روح ابراهیمیان است و اسماعیلیان که دل می بُرند و خنجر به حنجرِ نفس می زنند و جان را به قربانی

  • ۵ نظر
  • موافقین ۶
  • ۶۴۰ بازدید
  • ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۱۰
  • شب هزاره ی نوروز

    مهدی ابوماهیگیر | جمعه, ۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۰ ب.ظ | ۱۲ نظر

    در این پهنای کره ی شناور و دوّار زمین و این گردش عجیب زمان ، و میان بی کرانه ی هستی که پهن دشتِ خاکی را به سخره می گیرد ؛ من چه می کنم ، و در این سیرِ جبر آمیز از کجا و یه کجا روانم ؟! این بی کرانه ی نا منتهای آسمان ها و افلاک و کواکب ، با همه جمادات و نباتات و جانداران و اجساد و ارواح مرئی و غیبی ؛ از آنِ کیست و در یدِ اراده ی کدامین سلطان بلا منازع تدبیر می شود ؟! راستی در این کویرِ حیرانِ هستی ، عاقبتِ حالِ نفسی سرگشته و به اضطرار افتاده و پناهنده و چاره خواه از رحمت رحیمیه آن یگانه امیرِ کشورِ گیتی چه خواهد شد ؟! و در این آفاق و انفس چه

  • ۱۲ نظر
  • موافقین ۴
  • ۹۲۵ بازدید
  • ۰۴ تیر ۹۵ ، ۲۱:۵۰