آفــاقـــ

اغمــای فطرت

مهدی ابوماهیگیر | جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۰۸ ق.ظ | ۰ نظر
جهان آخرالزمانی ما جهان رنج‌ها و محنت‌ها است. جهان سرد و بی‌عاطفه ای که آدمیان در جستجوی آرامش بر طوفان تلاطم‌های خود می‌افزایند. جهانی که در آن سرشت انسانی بشریت به اغماء رفته و خوی حیوانی او طغیان کرده است. در این مُلک جان، پوستینی زمینی با نفسی غریزی، روح عرشی و آسمانی آدمی را مسخر خویش کرده و تا اعماق تاریکی‌ها فرو برده ‌است. اگر مغز انسانیت فطرت او باشد، در این مرگ مغزی و در این اغمای عمیق، معنای زندگی عوض شده است. برای این شبه آدمی معنای حیات به بقای جان حیوانی او و لوازم غریزی آن تنزل کرده است. در اغمای غمبار فطرت، گرمای محبت و عشق تا رذل‌ترین تصورات شهوانی؛ و زیباترین جلوه‌های ایثار و نوع‌دوستی تا خبیث‌ترین مراحل غرور و خودپرستی تغییر کرده است.
بت‌های دیروز جای خود را به مکاتب مدرن مادی سپرده‌اند و جهان بشری، امروز دورانی سیاه‌تر و مخوف‌تر از عصر جاهلیت را تجربه می‌کند. بت‌ها در هر شمایل و از هر جنسی که ساخته ‌شده باشند نمود و نمادی بارز هستند از ماده و طبیعت. شیطان در طول تاریخ بشریت آدمی را به خدایان بی‌شمار از ماده و طبیعت سپرده و او را جزئی کوچک و بنده‌ای ناتوان از دنیای خاک شمرده است. شیطان می‌خواست آدمی را با مادی‌گرایی و بت‌پرستی تحقیر کرده تا ثابت کند که او شایسته روح بیکران سبحانی و قدسی حضرت احدیت نیست.
بت‌های عصر امروز ما، نظام نوین مادی‌گرایی و مکاتب مدرنیته اند. دموکراسیِ هوس، بر گُرده ی مردمان سوار شده و سلطه ای ظالمانه یافته است. گرگ نقاب دار لیبرالیسم، روح آسمانی انسان را در سیاه چاله های تاریکی به زنجیر کشیده و مرکب جسم او را در ولنگاری های حیوانی و غریزی رها کرده است. این نظام کثرت‌گرای بی نظمی که شیطان در جهان و جامعه بشری حاکم نموده، آدمی را به جان آدمی و روح طبیعت را به ورطه نیستی انداخته است.
در نظام توحیدی، جسم آدمی مرکب روح اوست و او را در یک خط سیر واحد به تنها حیات جاودانی و بی‌کران حضرت احدیت متصل می‌کند. در نظام شیطانی اما او برای نفس حریص و سیری‌ناپذیر آدمی هزاران رب النوع از خدایان و الهه‌های تمام ناشدنی می‌سازد تا بر تلاطم روح توحیدی او دمیده و سلامت سرشت سبحانی وی را به اسارت کشیده و جسمش را آن‌قدر با طبیعت و ماده استثمار نموده که در آخر جز خاکی بی‌جان و بی‌بها باقی نماند.
شیطان، وهم و خیال را با نفس طماع و حریص آدمی آمیخته و آن‌قدر بر عقل و سرشت آدمی تاخته تا آن‌ها را هزیمت نموده و به بند کشیده است. پیامبران، مصلحان و درمانگران بزرگ یگانه ی بی‌همتایند که آمده‌اند تا بر عقل خفته و سرشت به اغماء رفته انسانیت شوک‌های نجات‌بخش و احیاکننده وارد آرند. آمده اند تا نظام باورها و ارزش‌های پوچ و مادی طاغوت را در انسان فرو ریخته و او را از این سراب بردگی و اسارت به آن حقیقت جاودان بندگی و آزادگی رهنمون باشند.
در جهان امروز رنج‌های دردناک آدمی محصول دستان خود اوست. انسان‌ها بدون آنکه در حقیقتِ ذات خود خواسته باشند برای خود و دیگران تولید رنج می‌کنند و زندگی را هر روز سخت‌تر و تلخ‌تر می‌سازند. هیچ‌کس در این جهان رنج آلود از شرایط موجود راضی نیست، اما هر کس بدون آنکه خود بخواهد به جزئی از نظام شیطانی و بخشی از سیستم مادی‌گرایی مدرن تبدیل شده است. انگار که همه آدمیان تسخیر شده و چون ماشین ابزاری در خدمت یک صنعت بزرگ مافیایی قرار گرفته اند که کلّ فهم و اراده ایشان را در کنترل دارد. تغییر در چنین جهانی با آزادگی فطری نوع بشر، نیازمند بعثت بزرگی از جنس پیامبران است. نیازمند ظهور یک عقل کامل و یک فطرت محض و منجی بلافصلی از سوی حضرت احدیت.
امروز فارغ از هر دین و آئینی، هر مشی و مرامی، روح آدمی و فطرت انسانی او در خطر است. همه آدمیان و جهانیان باید بدانند که منجی این عصر تاریک و مخوف، متعلق به هیچ نژاد و رنگ و زبان و سرزمینی نیست. او متعلق به کل بشریت و نجات‌بخش نوع انسان است. اللهم عجل لولیک الفرج - مبعث 1442 ه ق

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">