آفــاقـــ

لشکر حقیقت

مهدی ابوماهیگیر | سه شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۸:۵۵ ب.ظ | ۲ نظر
چهل روز از هنگامه ی واقعه می‌گذرد، و چهل نشانه ی بلوغ است و راز شکفتن و رمز تکامل. اربعین، روز کمالِ عاشورا و هنگامه بلوغ حقیقت است. غروب عاشورا طلوع بغض فروخفته و زخم خورده ی حقیقت است؛ و بذر خونین حسین بن علی که بر تربت کربلا نشست، و پس از چهل روز باغستانی از حقیقت به گستره ی زمین و به وسعت زمان رویید و در قلوب حیران و گمگشته آدمیان تکثیر شد. هر که می خواهد فاتح روز دهم را بنگرد باید اربعینی را سپری کند. که حسین در عاشورا کشته می شود و در اربعین به پادشاهی می رسد. و راز چهلم همین است: حقیقت هر چند اندک ؛
  • ۲ نظر
  • موافقین ۲
  • ۱۸۰۰ بازدید
  • ۰۸ آبان ۹۷ ، ۲۰:۵۵
  • یک سوزن به خود

    مهدی ابوماهیگیر | پنجشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۰۷ ب.ظ | ۵ نظر

    خیبر آنلاین: آنچه حضرت امام (ره) را به فقه جواهری معتقد می‌کرد توجه به این بود که اکمالِ دین و محصولِ نهاییِ اجتهاد و فقاهت ، تنها بر بستر یک دولت و حاکمیت دینی تحقق می یابد. محصول اجتهاد و فقاهت ، حاصل خرد ورزیِ حکیمانه و منطقی و اصولی در منابع اصیل وحی و سنت است. همه شئونات تمدن‌ساز و سعادت بخش بشر از حدود و دیات و قصاص تا تربیت و آموزش و فرهنگ ؛ از اقتصاد و معیشت و بازار تا خانواده و امنیت و اجتماع ؛ از جزئی‌ترین مسائل فردی تا کلان ترین موضوعات جامعه ؛ بدون تحقق یک نظام جامع حکومتی، صرفاً یک تئوری آرمانیِ ذهنی

  • ۵ نظر
  • موافقین ۶
  • ۱۴۲۲ بازدید
  • ۱۵ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۰۷
  • امامی که هست ، امامی که نیست

    مهدی ابوماهیگیر | دوشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۵۲ ق.ظ | ۳ نظر

    حقیقت بسیاری از مفاهیم را بدون تحقق مصادیق عینی آن ها در خارج، نمی توان به درستی فهم کرد. اسلام ، راهبردی جامع و برنامه ای کامل برای سعادت بشر ارائه ، و قرآن را نسخه ای شفابخش برای آرامش و زدودن آلام وی معرفی کرده است. اما چالش جدی عصر این است که آیا بواقع این مفهوم آسمانی و برنامه قدسی، قابلیتِ تحقق و پیاده‌سازی در عرصه میدانی را دارد ؟! بدون تردید پیامبر معظم و اهل بیت معزز وی نمونه های عینی و مصادیق تام در تحقق خارجیِ اسلام اصیل و شمایل جاری قرآن بوده و هستند.

  • ۳ نظر
  • موافقین ۳
  • ۲۰۷۴ بازدید
  • ۱۸ تیر ۹۷ ، ۱۱:۵۲
  • بارانی ببار

    مهدی ابوماهیگیر | پنجشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۹:۱۵ ب.ظ | ۳ نظر

    از بیابانِ خشکیده و ترک خورده ی این چشمانِ غبار گرفته، به قدر جرعه ای هم چشمه ای نمی جوشد. دیگر حتی بر سوزِ عطشناک و به اضطرار افتاده ی این دل، نسیمی وزیدن نمی گیرد. راستی که چه دلتنگ اشک های فرح بخش و نشاط آفرین توام. چقدر با زلال این اشک ها خنکای مهر و لطافتِ انس خود را بر سوزشِ آتشِ درونم باریدی. چقدر این دلِ افسرده از همان گریه های شادی بخشِ تو می خواهد. و چه تیـمـاری می خواهد آن دلِ بیـمـاری که هی بغض می کند و نمی بارد. وقتی غریقِ بی رمقِ این بیابانِ هولناک ، در اضطرار و عطش مانده ؛ تو باید بارانی بباری . آری آن که جز تو امید و تدبیری ندارد ، نومید و درمانده اش نمیداری ...

  • ۳ نظر
  • موافقین ۴
  • ۱۵۶۶ بازدید
  • ۱۴ تیر ۹۷ ، ۲۱:۱۵