آفــاقـــ

کجا ایستاده ایم ؟!

مهدی ابوماهیگیر | چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۳۶ ق.ظ | ۰ نظر

این روزها حجم وسیعی از حریم‌دری‌ها و هنجارشکنی‌ها در ملاء عام - به بهانۀ بهار طبیعت و تعطیلات نوروزی - ، و انتشار گستردۀ آن‌ها به لطف شبکه‌های اجتماعی نقل محافل شده است. هرکسی از ظنّ خود تحلیل‌گر چرایی این پدیده و نظریه‌پرداز چگونگی حل مساله است. بسیاری آن را نوعی ولنگاری و اباحه‌گری می‌دانند که دستگاه انتظامی و قضایی در وهله اول و نهادهای مرتبط با گردشگری و مدیریت شهری در مرتبه بعدی مقصران بزرگ آن هستند. من اما معتقدم پیش از ابتلا به خطای محاسباتی، باید دید که آیا بروز چنین رفتارهایی از قاطبۀ مردم و خاصه جوانان،

  • ۰ نظر
  • موافقین ۳
  • ۱۱۵ بازدید
  • ۱۵ فروردين ۰۳ ، ۱۰:۳۶
  • جهاد با شیطان

    مهدی ابوماهیگیر | سه شنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۳۶ ب.ظ | ۲ نظر

    این حجم از قساوت و وحشی‌گری، و از رذالت و خون‌ریزی؛ در عصر به‌اصطلاح مدرنیته امروزی شگفت‌آور است. آن قدری که امروز رژیم سفاک صهیونیستی خباثت و درندگی به خرج می‌دهد، در هیچ حیوان دد‌صفت و درنده‌خویی مشاهده نمی‌شود. زنان و کودکان و بی‌پناهان غزه شش ماه است که در یک حصر کامل وحشیانه، زیر آماج بی‌رحم گداخته‌های موشک و بمب و تیر؛ در گرسنگی و تشنگی، و در بیماری و آوارگی؛ ذره‌ذره می‌سوزند و کشته می‌شوند. باریکه غزه نمونه کوچکی از جامعه ۸ میلیاردی انسانی است که در ظلم و تبعیض و فساد، و در فقر و خوف و اضطرار؛

  • ۲ نظر
  • موافقین ۴
  • ۱۱۲ بازدید
  • ۲۲ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۳۶
  • آزمون انتخاب

    مهدی ابوماهیگیر | يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۰۹:۵۲ ق.ظ | ۰ نظر
    انتخابات در روزگار کنونی ما پیش از آن‌که تجلی ارادۀ ملت بر حکمرانی کشور و مظهر مردم‌سالاری باشد، آزمون عقلانیت نخبگان و حریت خواص اثرگذار است. از قاطبۀ بندگان خدا؛ هر کسی مسئول رأی خویش است، و البته عوام‌الناس کسی را دوست می‌دارند که در گمان خود او را خادمی صادق بپندارند. اما افرادی که با سرانگشت اشارۀ خود تصمیم جامعه را جهت داده و آرای گروهی از مردم را گردن می‌گیرند به همان اندازه در صلاح و فساد جامعه و کارگزاران او شریک‌اند. جامعه‌ای که خواص آن صامت و قاعد بوده، یا مصالح عمومی جامعه را شبث‌وار و ولع‌گونه به پای مطامع و
  • ۰ نظر
  • موافقین ۳
  • ۸۴ بازدید
  • ۱۳ اسفند ۰۲ ، ۰۹:۵۲
  • جهادِ انتظار

    مهدی ابوماهیگیر | دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۳۸ ق.ظ | ۰ نظر

    در نیمه‌شب بارانی شب نیمۀ شعبان به سوی تو آمده‌ام. خدایا، من در بزنگاه خوف و رجای تاریخ، در یک قدمی قلۀ سعادت بشری، در عصر نجات‌بخش موعود، در اندوه فرقت و شوق وصال، به انتظار ایستاده‌ام. و چه سخت است چشم به راهی و غربت و نگرانی و مراقبه، برای او که غرقۀ در هواهای نفسانی، و در ورطۀ نظام‌های طاغوتی گرفتار است. و چه وجود جهولی‌ست آدمی که لمحه‌عمری به کوتاهی طرفه‌چشمی را چنان می‌نگرد که گویی هیچ‌گاه از این سرای خاکی نخواهد گذشت. حتی اگر از تکرار این شب‌ها و روزهای تکراری سالیانی دراز بگذرد؛ به‌هنگامه مرگ، در لحظه خروج جان

  • ۰ نظر
  • موافقین ۲
  • ۸۵ بازدید
  • ۰۷ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۳۸