آفــاقـــ

شهر غرق شده

مهدی ابوماهیگیر | جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ب.ظ | ۱ نظر

غواصان شهیدی که زنده اند، ناظرند، و به یاری آمده اند شهر غرق شده را ... ! این کار زیبا شاید بسیاری از مفاهیم دینی را در خود جای داده باشد ، اما در عین حال بهترین پاسخ هم بود برای آن کار سخیف بی آرمان ! تقابل یک هنر مسلمان با هنر بی هنر سکولار !
اینها گر چه اندک ، اما ضرورت مجاهده ی هنر مسلمان را در عرصه ی تولید فیلم و تئاتر و رمان و کاریکاتور و موسیقی و ... برای نمایش مفاهیم زلال دینی و مکتب حقه اهل بیت (ع) روشن می کند. بلاشک سهمی مهم از پیروزی نهضت خمینی دستاورد بهره گیری از این هنر ناب است.
این سال ها ، خاصه پس از جنگ هشت ساله ، بخشی ار ساحت مقدس هنر رفته رفته در دستان هجو بافان به اصطلاح هنرمند شیفته ی فرهنگ غربی افتاد. کسانی که هنر را تافته ای جدا بافته از ارزشهای دینی پنداشتند. به فضل الهی اما برخی شاگردان مکتب آوینی ، امروز استاد شده و جمال فرهنگ اسلام را به رخ می کشند.
  • ۱ نظر
  • موافقین ۲
  • ۷۷۶ بازدید
  • ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۳
  • بر این مردگان مانده حمدی بخوان

    مهدی ابوماهیگیر | پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ق.ظ | ۰ نظر

    هوالشهید:: برای ما 29 سال ؛ برای تو روزی یا شاید نیم روز ، و تو گو که 309 سال گذشته است ... اگر آمدی خیلی تعجب مکن ، اگر دیدی مردمانت زمین گیر خاک اند و شهرت به سختی نفس می کشد، همین قدر بدان که خیلی عوض شده ایم ! حسینی رفتی ، زینبی آمدی و چه مردانه مانده ای بر این عهد آخرین ! اصلا تویی همیشه زنده ای که باید بمانی تا رسالتی بزرگ را بر دوش گیری ، ای شهید

    فکر می کنم اگر اکسیر شگفت انگیزی در هستی باشد همین کیمیای شهادت است ، و اگر آب حیاتی هست تا زندگی جاودانت هدیه کند همانا شهد شیرین شهادت است.

    ای قهقهه ی مستانه ، بر این دل های کویری اشکی بریز. ای زنده ی مانا ، بر این مردگان مانده حمدی بخوان. خوش آمدی برادر شهیدم ..... ، آی عبدالامیر رمی خوش آمدی ...

     

  • ۰ نظر
  • موافقین ۲
  • ۹۹۵ بازدید
  • ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۳
  • کرامتی کن ای حضرت حاضر

    مهدی ابوماهیگیر | پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۴ ب.ظ | ۰ نظر

    یا رئوف :: غروب آخر روزهای نورانی از ماه میهمانی رسیده است. ماه از نیمه گذشت و بدر منیرش آرام آرام کم سو می شود و رخ می تابد. قلب این ماه کرامت، به قدوم کریم آل کریمان منور شد و در دلم نوری از امید تابید. نمیدانم تا چند رمضان را درک خواهم کرد. اما امیدم به رمضانی است که دعای سحرش و غروب افطارش و نجوای شبانگاهش را در سایه ی دولت کریمه ی صاحب این عصر آخرین - حضرت ولی الله الاعظم - وجودم جلا می گیرد به مهر بی کران ذات حضرت ربوبی. چه سخت می گذرد وقتی در کلاس درس عاشقانه ات من غایبم ای معلم هستی ، ای حضرت حاضر

  • ۰ نظر
  • موافقین ۲
  • ۹۵۰ بازدید
  • ۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۰:۴۴
  • از کرامت تو عجب است !

    مهدی ابوماهیگیر | سه شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ق.ظ | ۱ نظر

    ماه از نیمه گذشته است و نیمه های شب هفدهم ضیافت خداست. دوستانت به  حال نجوای با توأند و تا به سحر دیده بر هم نمی نهند و الهی گویان مست ابوحمزه اند و شیدای تک تک آن قصه ی هزار و یک نامی که اسماءالحسنای توأند. فریاد استغاثه و ضجه های خلصناشان به عرش تو پر می کشد و چون جوشنی ضد حریق از سوزش درونشان می کاهد... و من هنوز حیران و گریان ، چشمی بر تو که آیا رحمت و جود و کرم و فضل و رأفت بی مثالت مرا هم حتی شامل می شود ؟! و چرا و چگونه مشمول عنایات کریمانه ات نباشم که گفته اند تو را در ظن خویش بیابم ؛ و او که

  • ۱ نظر
  • موافقین ۲
  • ۷۶۷ بازدید
  • ۲۴ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۱