آفــاقـــ

بعثتــی دیگر باید

مهدی ابوماهیگیر | چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ب.ظ | ۷ نظر

در قحطیِ عدل و مهر و عاطفه ، زمین بخل می ورزد و آسمان دریغ می دارد ... زمین با همه ی فراخی اش تنگ می شود و زمان با همه ی سخاوتش سخت می گیرد. در این جهانِ بی رحم احدی از آدمی زادگان پای نمی نهد که آرامه ی جسم و جان خویش را پای مال تعدی و غارت ننگرد. نه فقرِ فقیران مصون شان سازد و نه ثروتِ سرمایه داران بی نیازشان دارد ؛ نه قدرتِ مستکبران آرامشان نماید و نه بیچارگیِ مستضعفان آزادشان ... ! صورت ها گوناگون است و سیرت ها یکسان . قاتل و مقتول ، غارت گر و غارت شده ، مستکبر و مستضعف ، همه و همه - در شمایل فرزندان آدم - اما بردگانِ جهل

  • ۷ نظر
  • موافقین ۷
  • ۷۷۱ بازدید
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۰۱
  • شرافت این ماه

    مهدی ابوماهیگیر | جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ق.ظ | ۱۵ نظر

    زمان در هر آن و مکان در هر جای از آنِ یگانه ذات احدیت است و دارای ماهیتی واحد، اما چه سرّی در حکمت حضرت مهربان ترین نهفته که جایی را بر جایی و دمی را بر دمی دیگر شرافت می بخشد. و چه شرافتی از این والاتر که فرمود رجب شهرالله الحرام است. رجب ماهی است که ره یافتگان و سالکان الی الله به شرافت آن شرافت یافتند و در هیاهوی جهانیان و غفلتخانه ی دل ها ، خلوتی گزیدند و به صیقل جان و روح، دل را صفایی دادند و به مراتبی ره یافتند. شرافتِ رجب است که محمد را به جبل النور می کشانَد و از خلوتکده ی حرا به تماشای محبوب می نشانَد و حضرت

  • ۱۵ نظر
  • موافقین ۸
  • ۶۴۹ بازدید
  • ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۷:۱۵
  • مهر مادری ات

    مهدی ابوماهیگیر | چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۵ ق.ظ | ۹ نظر
    فاطمه مادرِ خلقت است و مادر ، اساس است و ریشه و بنیان. فاطمه روحِ خلقت است و جان بخشِ کالبد آفرینش. بی جهت نیست که امامِ آخرین که خود وارث جمله انبیا و اولیا و شهیدان است بر هیبت فاطمه سر می ساید و میگوید که او بر من «اسوه» است. بی جهت نیست که او را حجت الله خواندند بر همه  حجج الهی!
    محمد و علی پدران امتند و افلاک را خدای بی آنها نیافرید؛ اما فاطمه مادر است و بی او نبی و وصی نمی آرد. فاطمه به حق، لیله قدر است. شبی که در دیدگان نمی آید و قدری که شناخته نمی شود. فاطمه در وصف واژه ها نمی گنجد.
  • ۹ نظر
  • موافقین ۶
  • ۸۳۵ بازدید
  • ۱۹ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۴۵
  • رأی به عدالت

    مهدی ابوماهیگیر | شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر

    رقابت نفس گیر انتخاباتِ این روزهایِ دزفول با همه ی تحلیل های خطا و صواب دارای ظرایف و دقایقی است که در تلاطم تبلیغات قومی و حزبی و تکلیفی گم می شود.

    نیم نگاهی به انتخابات منطقه ای دزفول در ادوار پیشین نشان می دهد که شاخصه های رأی مردم بیش و پیش از آنکه با معیارهای آرمانی و برنامه ای جریانات اصیل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی سنجیده شود ، به گروه های قومی و طایفه ای وابسته است. تنوع و تکثر گروهها و جریانات سیاسی و قومی دزفول را اگر نگوییم بی نظیر ، اما بلاشک در نوع خود

  • ۰ نظر
  • موافقین ۳
  • ۶۲۷ بازدید
  • ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۴۵