آفــاقـــ

یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین

مهدی ابوماهیگیر | جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۲۴ ب.ظ | ۰ نظر
و تو پدر شدی ای رسول رحمت ، که خاطیان امّت از امر ولایت را به عقوبت مبتلا نکنند، تا با عطوفت پدری این فرزندان ناخلف را هدایت کرده و به مهر خویش ببخشایی.
پدرم: ما یوسف تو را به چاه غیبت انداختیم و در غربت به نسیان سپردیم و این اندوه بی پایان تو را چاره نکردیم. ما روشنای چشمانت را ربودیم که اینک خود نیز به مصیبت ها گرفتار آمدیم. پدر جان: قرآن، این گوهر بی بدیل قلبت را مهجور کردیم و به سنت خُلق عظیم تو نیز پشت پا زدیم. بابای مهربان من: چگونه چون منی به محضر شما عذر تقصیر
  • ۰ نظر
  • موافقین ۴
  • ۷۱۱ بازدید
  • ۲۶ آبان ۹۶ ، ۱۶:۲۴
  • مغناطیسِ فرمانده ای مرز شکن

    مهدی ابوماهیگیر | پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۳۶ ب.ظ | ۱ نظر

    داستان عجیبی است داستان خونِ حسین و قصه ی ابر مردی که تمامی ندارد. گفته بودند که طبیعت خاک سرد است و تسکین دهنده ؛ اما تو گویی فقط این تربتِ حسین است که می جوشد و در گذرِ زمان حرارتش افزون می شود و شوریدگانش را هر دم بی تاب تر می کند. حسین نهضتی را آغازید و راهی را گشود که هر وجدان خفته ای را بیدار و هر چشمان بسته ای را باز کرد. او سرآغازِ فتح الفتوحِ جهانیِ موعودِ آخرین است ، و کربلا میعادگاهِ ستیزِ یارانِ حق و بطلان ؛ و مصاف گاهِ جنودِ عقل و جهل و عدل و ظلم.

  • ۱ نظر
  • موافقین ۲
  • ۶۵۲ بازدید
  • ۱۸ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۶
  • خدا اینجاست ، در قلب حسین

    مهدی ابوماهیگیر | پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۸:۲۷ ق.ظ | ۱ نظر

    چگونه خدای را بشناسد آن که حسین را نشناخته ، و چگونه حسین را بفهمد آن که مناجاتش را در عصر عرفه از بر نکرده است. وصال حق و کمال حج است این بارش اشک های سرازیر حسین ... !

    به غربای مکه بگو پنبه از گوش برون آرند و به نجوای عرفاتی او دل سپارند که خدا اینجاست ، در قلب حسین. به سر زنان و به سینه کوبانِ صحرای کربلا بگو بس است ، اگر که چون حسین گریان و ترسان و خاشع مناجات خوانِ دشت عرفه نیستید. قرآن را کِی شنیده آن که عرفه را نشنیده باشد ؟! مناجات حسین ترجمان وحی است و قطرات اشک او از

  • ۱ نظر
  • موافقین ۴
  • ۹۳۸ بازدید
  • ۰۹ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۲۷
  • چالش های یک انتخاب

    مهدی ابوماهیگیر | جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۲۵ ق.ظ | ۲ نظر

    شهر، بستری برای حیات انسانی است که نیاز اساسی او یعنی زندگی اجتماعی را مرتفع می کند. در حقیقت هر شهر ، یک پیکره زنده و برخوردار از هویت است و دارای شئونات گوناگون برای زندگی سلامت بخش و سعادت آفرین شهروندان. در پیشرفت و تکامل شهر اگر همه جوانب و شئونات مد نظر نباشد ، رشدش بیمارگونه و کاریکاتوری خواهد شد تا جایی که ممکن است استمرار آن و عدم اصلاح ، این پیکره بیمارشده را به آسیب های سخت و لاعلاج مبتلا کند. شهرداری امروز بزرگترین وظیفه را در پیشرفت اعتدالی و همه جانبه ی شهر با هدفِ اعتلای هویتِ این بستر انسانی به

  • ۲ نظر
  • موافقین ۵
  • ۸۶۴ بازدید
  • ۰۳ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۲۵